جدول جو
جدول جو

معنی قلعه هرمز - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه هرمز
(هَُ مُ)
قلعه ای است میان قدس و کرک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ خَ فَ)
قلعه ای محکم است در میان عمارتها و هوای آن معتدل است و آب مصنعه دارد. (فارسنامۀ ص 159) (نزهه القلوب ص 133)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان گوگان بخش خفر شهرستان جهرم، واقع در 15 هزارگزی جنوب باختر باب انار کنار راه فرعی گوگان به خفر. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 76 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن برنج، غلات، خرما، مرکبات و شغل اهالی زراعت و باغداری است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هََ دِ)
قلعه ای است به دمار از یمن. (منتهی الارب). از دزهای دمار است در یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ رَ)
دهی جزء دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند، واقع در 44هزارگزی شمال باختری مرند و 10هزارگزی خط آهن جلفا به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 122 تن، آب آن از چشمه ومحصول آن غلات، حبوبات، پنبه و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
یکی از قلاع و استحکامات تنکابن که نزدیک سیاه ورز است. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 47 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ لَ)
یکی از دههای ناحیۀآمل. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 174)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ دُ)
دهی است از دهستان والانجرد شهرستان بروجرد، واقع در 2هزارگزی جنوب بروجرد و 2 هزارگزی جنوب شوسه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 217 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا